loading...
test
zahra بازدید : 54 شنبه 24 خرداد 1399 نظرات (0)

مقدمه:

حاشيه نشيني معضلي است خود ساخته كه انسان با بي برنامگي، بي عدالتي و عدم پروا به كرامت انساني آن را ايجاد كرده است در اين نوشتار سعي در تحليل و بررسي اين پديده شهري داريم ، پديده اي كه هركدام از نهادهاي حاكميتي و برنامه ريز بخشي از بار ايجاد آن را به دوش ميكشند اما در عمل هركدام ديگري را در ايجاد آن مقصر ميدانند. در اين نوشتار سعي در تحليل و بررسي علل و ارائه راهكارهاي پسندیده با نگرشي مبتني بر عدالت اجتماعي شده است.

 

چكيده :

 

حاشيه نشيني در ايران بعد از اصلاحات ارضي (كه ناشي از خوف آمريكا از وقوع انقلابهاي دهقاني بود)مطرح شد و با برنامه ريزيهاي مبتني بر الگوي سرمايه داري برآمده از ذهن برنامه ريزان غربگرا،(كه توجه به عدالت اجتماعي را ناقض آرمانهاي گسترش ميدانستند) شدت يافت و الان به بحراني جهت ايجاد مشكل در شهرها مبدل شده ،بحراني كه ريشه دسته عمده مخاطرات اخلاقي و اجتماعي شهرهاست .بحراني كه اگر نگرشي صحیح بر ما غالب شود و از نگاه به عنوان تهديد ،به نگاه به عنوان فرصت مبدل شود آنوقت كليد حل آن را در دستان خود حاشيه نشينان ميبينيم و صد البته بايد حمايتي كه سالها از آنان به ناحق دريغ شده بود را روا داشت ،و با نگاهي مبتني بر كرامت انساني توانائيهاي آنان را درمديريت و بهسازي محل سكونتشان بارور ساخت و البته قطعاً نبايد از نظر دور داشت كه ايجاد کارگماری و افزايش ميانگين درآمدي در مبادي کوچ و كنترل نرخ رو به تزايد مسكن شهري ميتواند كنترل كننده رشد اين مناطق باشد.

 

واژگان كليدي: حاشيه نشيني،غربگرائي،كرامت انساني،گتو،توانمند سازي،تبعيض و بي عدالتي،تمركزگرائي،آموزش و پرورش

 

ضرورت بحث

 

انسان زمانی که در خیابانهای شهرهای امروزین قدم بر می دارد راز در گم وپریشان می شود زیرا شهرها را در تضاد با انسان، انسانیت وتصاویر جالب ترسیم شده از شهرهای آینده در ابتدای تولد شهرها امروزین می یابد.

 

اندیشه انسان هنوز در شهرها بدنبال اتوپیای افلاطون، مدینه فاضله پیامبر اسلام،شهر خورشید ژان مولتر است.اما درستی مشاهدات انسان در شهر ساختاری سایر را نمایان می کند.

 

ساختاری مملو از تبعیض، تفاوت و بی عدالتی ،ساختاری بر پایه تقسیم ناعادلانه ثروت ملی .....وساختاری حائز دوبخش متن وحاشیه،حاشیه ای که به دلیل بی عدالتی ،ایجاد شد بابی عدالتی با آن تصادف می شود. با بی عدالتی نقد می شود وبا بی عدالتی در موردش تصمیم می گیرند.

 

در واقع حاشیه نشینی که یکی از چالشهای اصلی در گذرگاه رشد وتوسعه برقرار است بدلایلی چون تداوم رشد جمعیت شهری ،تداوم رشد سکونتگاهای غیر رسمی ومهاجرت متولد شده وچونان طفلی ناخواسته خویش را به دامان بی مهر وبی عطوفت شهر تحمیل کرده است.ودر ذهن پژوهشگران مسائل شهری سوالات مهمی را باعث شده است .

 

1-اگر آرمان شهر قابل دسترس است بعد توجیه حاشیه نشینی چیست؟

 

2-آیا نواحی حاشیه نشینی به مرور و در طی دوره تحول و گذار مطابق تئوری دوایر متحدالمرکز ارنست برگس متحول نمیشوند؟

 

3-آیا مهاجرتهای برون شهری و داخل شهری به نواحی حاشیه نشین مایه تحقق الگوی شهرهای چند هسته ای هریس و اولمن نخواهد شد؟

 

تعاریف حاشیه نشینی

 

برای تحلیل بحث حاشیه نشینی لازم است که آغاز به تعریفی حداقلی دست پیدا نماییم ،تعاریفی که در این زمینه ارائه شده انبوه است .از جمله:

 

1-حاشیه نشینی نوعی حیات است که با سه طریق رایج حیات شهری و روستائی متفاوت بوده و با ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی ویژه به خود بافت فیزیکی معینی بوجود آورده است که با ساکنین بافت اصلی شهر زندگی میکنند.

 

2- حاشیه نشینان افرادی هستند که از حالت تولیدی گذشته خود خارج آمده و به چهره مازاد نیروی انسانی در حاشیه شهرها که مملو از مهاجرین است سکنی گزیده اند آنان عمدتاً به شکل مازاد نیروی انسانی از روستاهها و شهرهای کوچک به این ناحیه جذب شده اند.

 

3-حاشیه نشینان کسانی هستند که در تمام کشورهای جهان در حاشیه و گوشه ها-کناره ها شهرهای کبیر حیات کرده و اکثریت نزدیک به اتفاق آنان مهاجرند.(اسماعیل قرائی مقدم – جامعه شناس)

 

4-حاشیه نشینان شهری یا گتوهها(Getto) معمولاً از اقلیتهای شهری هستند که به انگیزه جذب نشدن در متن شهرها به چهره پدیده گتوی مذهبی ،قومی یا زبانی برپایی شده اند و بوسیله موانع فیزیکی و انسانی ازبقیه بخشهای شهری جدا میشوند(پیتر هاگت)

 

5-تعریف عددی: برزن حاشیه نشین جائی است که اثناء احصاء گیری بیش از 50% جمعیت آن برزن به یک آیین -نژاد ، زبان و یا پایگاه اجتماعی – اقتصادی متمایز از اکثریت مردم شهر تعلق داشته باشند.

 

6-تعریف ساختاری: برزن ای که درآن منازل روبه ویرانی ویا فرسودگی گذاشته وازمصالح ناچیز دوام یابی دوام ساخته شده است .

 

7- حاشیه نشین کسی است که در شهر زندگی میکند ولی جذب نظام اجتماعی نشده است.

 

8-(( برزن حاشیه نشین جائی است که در آن خانه ها رو به تخریب گذاشته و از مصالح مختصر دوام و بی دوام ساخته شده ،درآنها دانش فقرکاملاً غلبه دارد و گواه تعویض توده های روستائیان در آنها هستیم.))(دکتر حسین شکوهی)

 

تاریخچه حاشیه نشینی

 

حاشیه نشینی یا گتو واژه ای است که نخستین بار در سال1516 در ونیز به کار گرفته شد اما اگر به تعقیب سیر حاشیه نشینی در طول تاریخ باشیم به قدمتی کهنه تر از ونیز، در دوران ساسانیان میرسیم . جائی که اسیران جنگی را در مراکز سکونتگاهی جدا از مردم در حاشیه شهرها سکنی میدادند.

 

در تاریخ اسلام هم گتوهای یهودی نشین چون خیبر-بنی همانند و بنی قینقاع وجودداشت . در سنه 1179 شورای کلیسا حیات مسیحیان را در میان یهودیان ممنوع کرد که مایه برپایی گتوههای انبوه یهودی نشین در اطراف شهرهای کبیر اروپائی شد. در ایران نیز لغایت سالهای متمادی اقلیتهای قومی جهت تمایز با دیگر گروهها ملزم به به کارگیری نوار زرد رنگ روی لباس بودند.

 

اما حاشیه نشینی جدید به راستی عمر چندانی ندارد هنوز دیر زمانی از آن روزها نمیگذرد که فقراءو اغنیاء در منازلی چسبیده به هم سکونت داشتند و صرف سکونت در یک محله نشانه ای از جایگاه اجتماعی فقدان ،درواقع حاشیه نشینی در طی سررسید و گذر از مراحل مختلف تاریخی از فرآیندی بر پایه تمایزات نژادی و قومی و زبانی و دینی به فرآیندی بر پایه تمایزات اجتماعی و اقتصادی مبدل شده است.

 

در ایران نیز پیشینه حاشیه نشینی جدید به سنه 32 (سال کودتای آمریکائی) میرسد ولی قطعاً اوج حاشیه نشینی با آغاز اصلاحات ارضی هم موعد است در این زمان نخستین اجتماعات آلونک نشین در کوره های آجرپزی جنوب طهران شکل گرفتند تا نیروی انسانی ارزان برای تأمین مواد اولیه شهر روبه رشد تهران فراهم شود.اما به طور کلی میتوان آغاز تاریخچه حاشیه نشینی امروزین در ایرن را این طور بیان کرد:

 

گسترش تأسیسات شهری و افزایش درآمد برآمده از نفت عامل ایجاد جاذبه شهری و رونق شهری شده است که این فرمایش در ساحل اصلاحات ارضی و مکانیزاسیون عوامل اصلی بروز حاشیه نشینی در ایران شد . ولی قطعاً اصلی ترین عامل بروز حاشیه نشینی در ایران اصلاحات ارضی بود.

 

( اصلاحات ارضی که برآمده از خوف آمریکا از وقوع انقلابهای دهقانی در کشورهای اقماری خویش بود در نهایت بدنبال احراز اهداف ذیل بود:

 

اولاً = نیست کردن از گردهمایی نیروههای خفته انقلابی در روستاهها و ناچیز کردن خطر اعتراض رعایای فاقد زمین و بزک کردن حکومتهای دست نشانده با بهانه از بین بردن طریق تولید خدایگان رعیتی

 

دوماً = تولیدات صنایع کشاورز دربایستن به بازار داشت و بدلیل هستی نیروی کار ارزان در روستاهها نیاز به ادوات پیچیده زارع پرماسیدن نمیشد که با اصلاحات ارضی و مهاجرت نیروی انسانی به شهرها این صنایع رونق گرفتند.

 

سوم = صنایع مونتاژ و مصرفی شهرها از یک سو نیاز به کارگر داشت و ازیک سو احتیاج به بازار مصرف داشت که بدلیل خویش کفا بودن نسبی اقتصاد روستائی بازار مصرفی شکل نمیگرفت و از طرفی کارگران غیر متخصص باره دربایستن صنایع مونتاژ الزاماً باید از منابع ارزان روستائی تأمین میشد.

 

ایجاد جاذبه درآمدی شهر در ساحل کاهش تعمدی درآمد در روستاهها (ارائه سوبسید به خرید بیگانه محصولات کشاورزی) موجب سیل کوچ مهاجران فاقد توانائی به نواحی شهری شد که چون بدون برنامه ریزی و خویش به خودی بود ، تقسیم مسکن را که خفته خود حائز دشوار بود را دچار دشوار مضاعف کرد که این امر مایه محیط‌ گزینی این مهاجران مختصر درآمد در نواحی شد که با رِنج در آمدی آنان هم خوانی داشته باشد.

 

اصطلاحات حاشیه نشینی در دنیا

 

آمریکای لاتین : فاولا ( favela) ، رانچو(rancho)

 

آسیا : کامپونگ (kampong) ، بوستی(bustee)

 

آمریکای لاتین : شانتی تاون (shanty town) ، بیدون ویل(bidon ville)

 

ترکیه : گئجه گوندو(ساخت شبانه)

 

ایران : زاغه – حلبی آباد- شلنگ آباد – حصیرآباد – حاشیه – ویرانه - تپه - کپر-آلونک

 

در نزاکت جدید جغرافیا شانتی تاون را منطقه ای مسکونی پایین استاندارد که به طور غیر قانونی اشغال شده و خاص جهان سوم است تعریف میکنند ،در هندوستان که کشور حاشیه نشینهاست( در این مقوله با برزیل چشم وهمچشمی دارد.)حاشیه نشینان 31%کل جمعیت را ساختن میدهند که از این 31% نیم ملیون نفر بی خانمان مطلقند ( در ساحل خیابان میخوابند – میخورند – زندگی میکنند و در جوی کنار خیابان استحمام کرده و هر روز صبح جسد افرادی که در شب قبل از گرسنگی و مرض در شب مرده اند جمع آوری میشوند.(بحث پلیس در هند)

 

دلائل و علل حاشیه نشینی

 

دلائل و علل حاشیه نشینی را میتوان در موارد پایین ذکر داشت.

 

1-پائین بودن درآمد در روستاها و نبودن فرصتهای کارگماری در جریان جنبش روستائیان به شهرها و رشد تند جمعیت شهری

 

2- کمبود مسکن در شهرها

 

3- تفاوتهای نژادی که مایه رانده شدن گروههای خاص در بعضی شهرها و نواحی شده است (عمدتاً در کشورهای در حال توسعه) در ایران گتوههای نژادی در خوزستان – طهران – مشهد – شیراز پیشینه دارند.

 

4-گرانی غیر متعارف زمین شهری در احسن شهرها (قیمت یک قطعه زمین در قاسم آباد از 17م در ابتدای سنه 85 به 250 م در ابتدای سال 91)

 

5- نگاه تمرکز گرای سیستم دولتی و افزایش بیشتر امکانات مادی و اقتصادی دولت به شهرهای کبیر ( اختصاص بیش از 30% بودجه عمرانی کشور به تهران) که مایه افزایش امکانات در شهر و کاهش آن در روستاهها و مناطق حقیر خواهد شد( شما امکانات و رفاه را در تلویزیون اثر میدهید پس چشمداشت دارید روستائی که در بخش منابع بدست شما، از حق خود و این امکانات محروم شده بدنبال پیشرفت و رفاه نیاید؟!!)

 

6- شهری شدن و مدرنیزاسیون آمرانه که موجب گسست اتفاقاً جامعه از ریشه ها میشود که خود موجب بی هویتی و مختصر توجهی به ریشه ها و رفاه طلبی به هر قیمتی خواهد شد.

 

7- عدم تأمین نیازهای درآمدی و مسکن طبقات مستضعف جامعه در بازار رسمی زمین و مسکن بدلیل افزایش شدید بها مسکن و تورم که مایه علاقه به زندگی در حاشیه شهر شده است که خود موجب رشد تصاعدی حاشیه نشینی خواهد شد.( بحث ارزش افزوده زمین) نگرانی از آینده و تأمین مسکن و اجاره بهای بالا هم تشدید کننده خواهد بود.

 

8- اشاعه شکاف طبقاتی

 

9-مهاجرت روز افزون روستائیان به شهردلیل عوامل دافعه مبدأ (بویژه تهیدستی- نداری و بیکاری)

 

10- کوچ طبقات مختصر درآمد شهری بویژه کارمندان به حاشیه شهرها که در آینده قطعاً بستر چالش خواهد بود.

 

11-عدم پروا در مکان یابی صنعتی به سکونت کارگران ساده،در این مناطق عمدتاً مکان سکونت مهندسان وکارمندان ارشد طراحی شده وبرای کارگران ساده پیش بینی صورت نمی گیرد (مثال ممکو وشهرک مقداد منطقه پتروشیمی ،شهر ماهشهر )

 

پروسه استقرار جمعیت درنواحی ،حاشیه نشین

 

1-رشد شتابان جمعیت؛ناشی از رشدطبیعی ومهاجرت

 

2-ضعف نظامهای اقتصادی ومدیریت شهری برای مهار وهدایت

 

3-اتکای نظام اقتصادی شهری ومنطقه ای به اقتصاد غیر رسمی برون زا

 

4-رویکرد نظام برنامه ریزی بر حذف وعدم پاسخگوئی به نیازهای پایه

 

5-رانده شدن اجباری گروهای مهاجر فقراء به محدوده های بیرون از مدیریت رسمی وارزان

 

6-اسکان گیری پهنه های وسیع به چهره حاشیه نشینی

 

7-پیدایش نظام اقتصادشهری ومنطقه ای دوگانه

 

مکان حاشیه نشینی

 

درمورد فضا پروا به نکات زیر می تواند راهنمای نگرش ،در شناخت مکان های مطلوب حاشیه نشینان باشد (حبیبی و دیگران)

 

1-مکانهای حاشیه نشینی به عنوان ضربه مانع اصلی سیل کوچ در شهرها هستند ودر بسیاری موارد در عین مجاورت با آن توانستد هویتی خاصی برای خود وساکنان فراهم آورند .

 

2-شکل گیری ظهور این کانونهای زیستی نه به منظورتشکیل کلان شهر دیگر بلکه در امتدادنیازهای محیط‌ شهر اصلی رخ داده است.

 

3-توسعه این گردآور های پیرامونی عمدتا تابع وضعیت پیوستگی (دوری ونزدیکی )با شهر اصلی ومحورهای تکاپو شهر است آنها مانند فضا خوابگاهی نیروی شغل صنایع شهر اصلی ونیروههای فعال اقتصادی آنها هستند.

 

4- بافت این سکونتگاهها نامتعادل، فاقد تنوع اجتماعی و غیر متعارف هستند.

 

5- این مساکن عمدتاً توسط عوارض طبیعی یا انسانی از شهر والده متمایز میشوند.

 

از عقیده پیتر هاگت ((مکانهای عمده گتوههای شهری در بیشتر موارد بوسیله موانع فیزیکی و انسانی از بقیه بخشهای شهر جدا میشوند ، ناهمواریها –رودها –ایستگاههای گذرگاه اهن –ماندابها- گورستانها – فرودگاههای قدیمی))(مثال شهر مردگان قاهره)

 

*- ویژگی آشکار مناطق حاشیه نشین ارزانی زمین و بوم شناسی ویژه منطقه است در حالی که امکانات لازم و کامل برای اتمام یک زندگی متعارف را ندارند.

 

*-منطقه حاشیه نشین ناحیه فقیر نشین گوشه ها-کناره ها شهرهای کبیر است که ساکنان آن نتوانسته اند جذب سامانه اقتصادی – اجتماعی شهر شوند و از امکانات و خدمات شهری بهره‌گیری کنند.

 

*-به علت توان مالی ناچیز ،سطح سواد و تخصص کم ،مصالح مورد کاربرد قوطیهای حلب ،انواع بشکه ،لاستیک کهنه،ماشین و مواد اسقاطی است که میتوان با هر طرح و نقشه ای از آنها کاربرد کرد که این فرمایش خود یکی از دلائل سخت شدن خدمات شهری است که اسامی چون حلبی آباد – حصیر آباد – شلنگ آباد و....از این دسته اند.

 

*-زمینهای که اختصاص به تهی سازی آشغال و نخاله های ساختمانی دارند یا بدلیل صعب العبور بودن و پستی و ارتفاع فاقد کاربری مسکونی هستند مطلوب حاشیه نشین هایند اما در هر چهره عامل اصلی فضا یابی ،مجاورت و سهولت دسترسی به شهر اصلی است.

 

*-این افراد بدلیل داشتن خاصیت خاص فر هنگی و اجتماعی، بافت فرهنگی نامتجانس ،نظارت برخودو خود کنترلی ضعیف ،ابتدا به شکل حلبی آباد و زاغه و به مرور به صورت حاشیه در آمده اند و در طی سررسید تغییر شکل دیتا (پوست اندازی کرده)خانه خود را مستحکمتر و مرتب کرده و تدریجا به شهرک و شهر تبدیل میشوند.

 

ویژگیهای کلی مناطق حاشیه نشین

 

سیمون چپمن (Simon chapman) ویژگیهای عمده مناطق حاشیه نشین را به شرح پایین فهرست کرده است:

 

1-عموماً غیر قانونی اند .

 

2-خلق الساعه اند و از مواد و مصالح گوناگون در دسترس ساخته شده اند .

 

3-خود ساکنان آنها را احداث کرده اند.

 

4-فاقد خدمات شهری همانند آسفالت – برق – دفع زباله و .... هستند.

 

5-توسعه بدون برنامه ریزی و اتفاقی

 

6-مکان گزینی در لبه شهر،حواشی خط خط آهن و بزرگراه و زمین خالی فاقد سکنه مجاور شهرها

 

7-در مناطق نامناسب شهر در مجاورت زمینهای خلاص شده و بلا استفاده

 

8-جمعیت چگال تشکیل شده از خانواده های پرجمعیت

 

این مناطق به بازبینی بدست حاشیه نشینان با استوار خانه ها نظم گرفته و تبدیل به شهرک و شهر میشود.

 

این ناحیه گواه موارد پایین میباشد:

 

1.منطقه واحدهای مسکونی رو به تخریب ،فرسوده و با ساز و برگ ناقص در حاشیه شهرها

 

2.تسلط دانش فقر در منطقه

 

3.جدائی گزینی توده ای ملت از جامعه شهری

 

4.شهرکهای چسبیده به شهر با مواد و مصالح ناچیز دوام ساختمانی

 

5.گوشه گیری ملت منطقه از زندگی شهری

 

6.مهاجرت و سکونت، بخشی از مردم روستاهها در حاشیه شهر

 

7.مکان گزینی طبقات پائین شهری در این مناطق

 

ویژگیهای ترکیب جمعیتی

 

ساکنان مناطق حاشیه نشین مهاجرانی هستند که به علل مختلف شهرهای بزرگ را قصد پیمان داده اند و لی بدلائلی چون پائین بودن سطح مهارتهای فنی و فقدان سرمایه کافی قدرت ورود به متن اصلی شهر را نداشته اند.

 

تراکم و زاد وولد در این مناطق بالاست که خود خفته سخت زاست ،گروههای خود جوش متمایل به کج روی اجتماعی در بین جوانان شکل میگیرند که در خود تضادهای نژادی و قومی و قبیله ای دارند ولی در تهیدستی- نداری عمومی مشترکند و در مقابله با تخریب مسکن و دیگر دشواری ها عمومی و همبسته عمل میکنند ، در این مناطق به طور عمده بهداشت زمینه ناآشنایی است (در تحقیقی در مناطق حاشیه نشین اهواز از هر 15 منزل یک منزل صابون داشتند.)

 

ویژگیهای فرهنگی

 

عدم تطابق هنجاری و نائل نشدن به یک شناخت جامعه محور در حاشیه نشینان و در ضمن سطح نازل معیشت اقتصادی این طبقه مایه یک نوع کژی ها نهادینه شده در رفتار آنان میشود.

 

قاچاق مواد مخدر،جنایتهای مبتنی بر هیچ انگاری جامعه ،رواج مشاغل دروغین غیر رسمی ،فقرمفرط اقتصادی ،عدم وجود چیرگی فنی ،سطح نازل آموزش و تربیت و سواد که منجر به بدوی ترین شکل ممکن آموزش شده است(عدم تخصیص بودجه پسندیده برای آموزش و پرورش علاوه بر مختصر سواد شدن جامعه منجر به نقص در جامعه پذیری میشود که مضرات آن در فراموشی آیین ها و کنش شهروندی و نمایان شدن کنش روستائی که سنخیتی با شاکله شهر ندارد دیده میشود)(مثال پژوهش دانشمندان در مورد آینده نوجوانان حاشیه نشین آمریکا)

 

ویژگیهای اخلاقی

 

بیتوته کردن 10-12 نفر در یک اتاق مشکلات متعدد رفتاری و اخلاقی برپایی میکند معضلاتی چون بلوغ زود رس ، میل شدید به اعتیاد به تعقیب تماشا مصرف عادی مواد مخدر در منزل و ... در ساحل آن جوانان و نوجوانان سرشار از محرومیت این مناطق در ساحل خویش انباشتی از رفاه و ثروت را در شهر می بینند .

 

مسأله ای که به گسست اخلاق و فرهنگ در آنها منجر خواهد شد و مایه عواقب شدیدی خواهد شد .(مثال : قتل عام حاشیه نشینان بویژه کودکان بدست جوخه های مرگ ثروتمندان در برزیل ،وضعیت حفاظت شهربانی در هند)

 

خدمات اجتماعی و رفاهی

 

میزان خدمات اجتماعی بی اندازه پائین بوده ،انشعابات آب و برق قاچاق است ،بی اعتمادی نسبت به ارائه دهندگان خدمات هستی دارد ( حاشیه نشینان به غریبه ها اعتماد ندارند چون هر غریبه ای آمده یا حرف از گرفتن پول زده و یا پیامی از تخریب آورده است.)

 

اکثر جوانان معتقدند که درس سود ای ندارد و باید زود تر کاری پیدا کرد ،رفاه اجتماعی زیاد پائین بوده و بحث اوقات فراغت و گذران آن بیشتر به یک لطیفه تلخ میماند.(بحث مسافرت زیارتی در حاشیه بندر امام)

 

ویژگی امنیت

 

بدلیل عدم یکسانی بافت فرهنگی، ساکنان آنها به انواع واقسام آسیبهای اجتماعی روی می آورنددر واقع زمینه های ارتکاب جرم در کسان حاشیه نشین در شهرها بیش از سایر جاهاست .

 

این مناطق مستعد ارتکاب جرمند،فقدان نظارت کافی ،وجود شمار بسیار افراد نیازمند بیکار،سطح زیر سواد ،فقدان روشنائی کافی معابر ،وضع کافی جغرافیائی منطقه مایه دشواری ها امنیتی خاص شده است ،جوانان این ناحیه با دانش ویژه خویش ایام رهسپار شهر می شوند الی کاری پیدا کنندکه عمدتاً بدلیل کمی آموزش وتخصص ،کار پیدا نمی کنند وبه شکل زائده شهری در می آیند که خویش مایه سوق دادن کسان به سمت جرم می شوند.

 

تفاوت حاشیه نشینی در کشور های گسترش یافته ودر حال توسعه

 

در کشورهای مترقی و غربی حومه شهر محل مناسبی برای حیات است در حالی که در پیرامون جهان سوم این گونه نیست وحاشیه شهر جائی است که هیچ امکانی برای حیات نداررد.

 

((در شهرهای دوره انقلاب صنعتی زاغه نشینی کودکستان شهرنشینی است اما در کشورهای در حال توسعه رشد شهرنشینی  نزدیک  معادل حاشیه نشینی است )) (اعظم خاتم )

 

آنتونی گیدنز در این باره می نویسد ؛((در شهرهای غربی،تازه واردان بیشتر شدنی است در مجاورت قسمتهای مرکزی شهر سکونت کمر بستن می کنند ولی در شهرهای جهان سوم معمولا عکس آن اتفاق می افتد ومهاجران در حاشیه گندابی شهر ساکن می شوند.))

 

اصطلاح حاشیه نشینی خاص کشورهای در حال گسترش است ،کشور های گسترش مکشوف بدلیل دگرگونی ها اجتماعی واقتصادی متفاوتی که پشت سرگذاشته اند به طورعمده حائز محله های تهیدست نشینی هستند(به عوض حاشیه نشینی)که معمولادر مناطق مرکزی شهرهای کبیر قرار دارند یعنی جائی که در سالهای پس انقلاب صنعتی بدلیل برپایی کارخانجات وکار گاههای تولیدی وسکونت کارگران واقشار مختصر درآمد در مجاورت آنان مرغوبیت خویش را از دست داده و به محله کارگری وفقیر نشینی تبدیل شده است این در حالی است که مکان گزینی فقرا در مملکت های در حال توسعه عمدتا در حاشیه گندابی شهرهاست.

 

وضعیت در ایران

 

زندگی بیرون از متن شهر و حاشیه نشینی یک پدیده اجتماعی است و برگزیدن به عصر فعلی نداشته و ریشه در دوره ها و اعصار ماضی دارد و هم در کشورهای درحال گسترش و هم توسعه مکشوف وجود دارد و تنها تفاوت آن از دید ریشه های تاریخی بوجود آورنده رفتار کالبدی و اجتماعی آن است.

 

در ایران نیز حاشیه نشینی رخ داده گرچه قطعاً به حاد بودن شرایط در برزیل و هند و پرو و بعضی کشورهای آفریقائی نیست.

 

به عقیده محمد حسین اژدری (متخصص شهرسازی) در ایران 58 شهر دارای معضل حاشیه نشینی هستند.

 

راهکارهای ارائه شده برای حاشیه نشینی

 

در واقع پیشگیری بهتر از بهبود است مشابه کنترل زمینهای باز و وسیع مجهول المالک درواقع برخی اوقات راهکارهای ارائه شده به گذرگاه حلهای موضعی وسطحی اندک می شوند که تنها اثر ها را نابود می کنند در حالی که باید به بررسی ریشه ها پرداخت و آنها را حل کرد.

 

در واقع هر اقدامی در مقوله مقابله با حاشیه نشینی باید از راهبرد سه مرحله ای زیر پیروی کند .

 

مرحله اول ؛باید راه ورود تازه واردان به مادر شهرهای منطقه از طرق پایین مسدود گرد.

 

الف ؛راهکارهای قانونی( مانند وضع مقررات ) ب ؛راهکارهای کالبدی (مثل نوار سبز )

 

ج ؛ راه حلهای نظارتی (مسدود کردن دامنه ارتفاعات ،حریم رودخانه هاوزمینهای وسیع بلا صاحب )

 

مرحله دوم ؛حمایت از حاشیه نشینان و زاغه نشینان داخل محدوده شهر با برنامه ریزی جهت ارائه خدمات ساکنان شهر به آنان ولی بدلیل دشواری ها ویژه اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی این حمایت مستلزم دقت و راهکارهای ویژه می باشد .

 

مرحله سوم ؛در واقع راهکاراصلی، برپایی تحولات ساختاری در برنامه های کلان ملی از طریق ایجاد امکانات خدماتی و مقوله های اشتغال در نقاط روستایی وشهرهای حقیر است تا زمینه های تثبیت جمعیت در کانونهای مهاجر فرصت فراهم شود ،در واقع مسدود کردن مسیر ورود شهر (مرحله اول )نباید به معنای محروم کردن مهاجران از گریز از تهیدستی- نداری ودسترسی به شرایط بهتر حیات باشد ؛در این مورد شومآخر معتقد است ((ضروری است که تقسیم مهمی از تلاشهای عمرانی به عوض شهرهای بزرگ ،به ایجاد زراعت صنعتی و هدایت شده در نواحی روستائی وشهرهای کوچک گزین کردن یابد ))

 

اما به طور کلی راهبرد تصادف با حاشیه نشینان تا کنون به یگانه از سه شیوه زیر بوده است .

 

1-تخریب کامل ؛در این روش برخی مواقع یک برزن به طور کامل از بین می رودکه علاوه بر برپایی برخوردهای خشن وایجاد نارضایتی، نتایج کامل برپایی نمی کند .(مثل برخورد با خاک سفید تهران)

 

2- ویرانی و نوسازی مجدد ؛این تدبیر که باره مورد توجه سازمان ملل هم پیمان گرفته تحت عنوان ارتقای چگونگی سکونتگاهای غیر متعارف و زاغه های شهری سپریدن می شود .که دربرگیرنده درمان شرایط حیات از راه ارائه خدمات بنیادین مثل آب وبرق وگاز وسیستم دفع فاضلاب واصلاح معابروایجاد مدارس و تعلیم و تربیت پسندیده است .

 

درهرموردبعداز ویرانی مناطق حاشیه ای زاغه نشینی اقدام به ساخت خانه ها جدید وارائه آن به ساکنان قبلی می کنند .

 

این طرح درگواتمالا انجام شد که منجر به تفریق 90% مرگ ومیر کودکان و 40%جرم وجنایت شد .

 

3-توانمند سازی ؛دیویداسمیت خاطر نشانه می کند ((حاشیه نشینان برخلاف انگار کالائی آب آورده ودور ریختنی نیستند بلکه بعد از بررسیهای تحقیقاتی در جوامع فقیر در دهه 1970 مشخص شد که وجود آنها نقش مهمی در اقتصاد شهری داشته است ))در واقع آنان با کمک طاقت چیز دولت قادرند مسکن ،خوراک ،پوشاک خود را فراهم کرده ودر عین حال نوعی نیروی پیشه ذخیره ،حاضر وبی درنگ برای کار و جنبش های در حال گسترش دسته رسمی درون شهرها را مهیا سازند .

 

این شیوه با تکیه بر توانهای نهفته حاشیه نشینان مطرح شده معتقد است که دولتها به عوض کمکهای مستقیم وبلاعوض که شخصیت وکرامت انسانی حاشیه نشینان را خدشه وارد می کند می باید از راه ارتقای سطح آموزش و ایجاد چیرگی لازم وامکان دسترسی به بازار پیشه وفعالیتهایی از این دست گویه کارگماری وافزایش درآمد وبهبود سطح حیات را برای حاشیه نشینان وفقرای شهری فراهم آورده (مثال ناحیه کارتیبا برزیل )

 

علاوه بر موارد فوق راهکارهای انبوه دیگری ارائه شده که در زیر به تعدادی از آنها اشاره می شود .

 

1-توجه بیشتر به روستا وروستائیان با برپایی اشتغال وافزایش درآمد

 

2-تشویق سرمایه داران شهری برای سرمایه گذاری در این محلات بدلیل نیروی شغل فراوان وارزان

 

3-تشویق سرمایه داران شهری برای سرمایه گذاری در شهرهای حقیر در روستاها با ایجاد برتری اقتصادی

 

4-افزایش مزیتهای کاردر مناطق حاشیه نشینی جهت جذب نیروی پیشه با تجربه و پرکار به این مناطق بویژه در محور تعلیم و تربیت و سلامت

 

5-احداث و به روزرسانی مراکز آموزشی و خدماتی (مدارس،خانه های بهداشت و...)

 

6-کوتاه کردن دست زمین خواران و بورس بازان از این مناطق

 

7-ارائه آموزشهای شغلی ارزان و دردسترس جهت تخصص یابی نیروههای جوان پرکار و بیکار این مناطق.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 31
  • بازدید ماه : 78
  • بازدید سال : 330
  • بازدید کلی : 1,326